Monday, November 10, 2008

نقد فیلم

"ماهی ها عاشق می شوند" یا "بهار خزر" اولین فیلم آقای علی رفیعی کارگردان پرسابقه تئاتر است. علی رفیعی به سال 1317 در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا درجه فوق لیسانس جامعه شناسی و دکترای هنرهای دراماتیک ادامه داد. از جمله مشاغل وی میتوان به ریاست تئاتر شهر (57-1354) و ریاست دانشکده هنر دانشگاه تهران (59-1356) اشاره کرد. دکتر علی رفیعی هم اکنون استاد دانشکده هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران است.
عزیز "بچه ارباب" و زندانی سیاسی سابق پس از حدود 21 سال به قصد فروش خانه پدری به ایران می آید. خانه به رستوران تبدیل شده و توسط آتیه- عشق دوران جوانی عزیز- اداره می شود. آتیه بیوه زنی است که به همراه دخترش توکا و دو نفر دیگر رستوران را می چرخاند. فیلم به کنکاش رابطه آتیه و عزیزدر گذشته و اثر آن بر تصمیم گیریهای آنها در مورد زندگی و رابطه فعلیشان می پردازد. آنچه فیلم را جالب میکند نه گفته ها بلکه نگفته های داستان زندگی عزیز و آتیه است. عزیز نمی خواهد آتیه را از رستوران/خانه پدری براند ولی نمی تواند چیزی به آتیه بگوید چرا که آتیه آنچنان از دیدن عزیز به هیجان آمده و مشوش شده که در دیدارشان یک نفس حرف میزند و آنچه نمیخواسته بگوید را می گوید و اجازه صحبت به عزیز نمی دهد. از سوی دیگر عزیز که شاهد دستگیری نامزد بوده است به دخترتوکا چیزی نمی گوید تا مبادابرای تکرار سرنوشت شومی که آنرا به سرانجام خود و آتیه بسیار مشابه می بیند- موجبی به دست داده باشد.بدین ترتیب کل فیلم برای بیننده/ناقد غیر ایرانی به مجموعه ای کم و بیش از نگفته ها و نکرده ها تبدیل میشود که موجب تداوم سوتفاهمات بی دلیل بین افراد میگردند.
"ماهی ها عاشق می شوند" یک بازبینی موشکافانه – رومانتیک و نوستالزیک از پیچیدگیهای فرهنگی ماست. فرهنگی که در آن تعارف نکردن نشانه بی ادبی است گرچه میدانیم فرد متعارف در گفته خود صدیق نیست. عشق به زبان چشم و ابرو حرف می زند و زبان چه بسا جز به انکار عشق به کارنمی آید. از این جنبه فیلم علی رفیعی را شاید بتوان نقدی فرهنگی- هنری- زیبا و حتی عاشقانه از سنن فرهنگی ما به حساب آورد. این زیبائی نه فقط در موسیقی متن فیلم و صحنه های شبانه دکلهای بندر انزلی که تا کنون به توسط فیلمسازان دیگر هم به کار گرفته شده خود را نشان میدهد- بلکه بواسطه استفاده بدیع و زیبائی شناسانه علی رفیعی از جو آشپزخانه و نمای غذاهای سنتی ایرانی به بیننده منتقل می شود. کارگردان با اینکه ابزارتحلیل کردن را بدست بیننده می دهد ولی از صراحت لهجه در بسیاری صحنه ها می پرهیزد. کسی نمی داند که چرا عزیز برای فروش خانه آمده- مجرد است یا متاهل و اینکه بالاخره می رود یا می ماند. باب تفکر و تخیل و داستان سازی برای بیننده باز گذاشته می شود و چه کسی می تواند ادعا کند که خیال زندگی کردن از خودش زیباتر نمی تواند باشد.

3 comments:

karim_ahari@yahoo.com said...

"فراخوان"
دوستان و همشهریانم که دست در کار نوشتن دارید ، سلام .

نوشتن در ابتدای امر ، کنشی فردی انگاشته می شود . گرچه آن که می نویسد ، درتنهایی / خلوت خویش و با انگشتهای خویش ، کلمه ها را بر کاغذ / مانیتور می چیند ، اما حقیقت این است که « دیگری » های بزرگ و کوچکی نیز همراه من و در من ، دست اندر کار نوشتن اند . من ، محصولی از برهمکنش های اجتماعی و روانی است . پس ماهیتا یک « من » مستقل و خودساخته ای وجود ندارد که نوشتن از او ناشی شده باشد .
« من » ، با دستهای همه « تو» ها می نویسد . گویی ما تکه هایی از خود را در دیگری بازمی یابیم .
انگار دارم روده درازی می کنم !
برآنيم که با همیاری شما دوستان ، سایتی راه اندازی نماییم که دست و دل همه اهری هایی که با نوشتن ، زندگی را تجربه می کنند در حیات آن دخیل باشد . مکانی برای تفکر ، تخیل و نوشتن جمعی . مکانی برای مونتاژ دست ها و دل ها به هم .
لطفا تمایلتان را برای راه اندازی و تشکیل این سایت / گروه اعلام نمایید ، تا هماهنگی های بعدی به شکل حضوری انجام پذیرد ... منتظرتانيم !
به بقيه هم خبر بدهيد حتما .
دوستدار شما و انگشتهایتان که می نویسند
داود اهري و کریم اهری

Anonymous said...

سلام

از دیدن وبلاگتان خوشحال شدم
و جای افتخار بسیار خواهد داشت که شما را در وبلاگ محقر خود ببینیم

وبلاگ MY AZERI
وبلاگی برای احیا و ترویج زبان ترکی آذری

http://myazeri.blogspot.com/

Ana Dilim, mənim azərim

Anonymous said...

سلام، تو و بقیه دوستان ترک تو اینجا به ما میپیوندید؟

www.bedebestan.com

Blog Archive